ميخوام تو اين شبا دستامو بالا ببرمو به آسمون چشم بدوزم اما...اما از اينکه دستام مرددن و تو نيمه راه آسمون بسته ميشنو مثل يه آوار خراب ميشن رو سرم و از اينکه ديگه توان ديدن روشنى ستاره اى رو ندارم ازت خجالت ميکشم و سر افکنده ميشم.
ميخوام داد بزنمو صدات کنم اما ميدونم روم نميشه،
خدا جون
چه زيادن لحظه هايى که از فرمانت سر برگردوندم و به راهى رفتم که دوست داشتم برم،چه زيادن روزايى که چشماى کورمو رو حقيقت بستمو پشت به راه تو حرکت کردم.
ولى الان که از تمام خطاهام شرمنده ام ميترسم...ميترسم اين دستايى که به دعا بلند کردم و چشمايى که به رحمتت دوختم نا اميد برگردن.
كاش يه فرصت ديگه بدى و گستاخى هامو ببخشى امروز که غرق گناهم.
مدتها قبل از خلقت بريدم،چند وقتيه از خودم هم بريدم،ميترسم...به اسمت قسم ميترسم که از رحمت تو هم نا اميد بشم،اونوقته که ديگه هيچى واسم نميمونه.
خدايا دوست دارم،اگه...اگه دوسم دارى نذار اينجورى بشه،نذار،نذار،نذار......
۷ نظر:
سلام
زندگی انقدر ابدی نیست که خوبتر بودن را برای فردا بگذاریم و من می گویم زندگی آنقدر طولانی نیست که در این مدت کم فکر کنیم خدا به ما توجهی ندارد!
**********
امیدوارم
امیدوارم
امیدوارم
شما هم لینک شدید
به عشق آزادی بود!
وبللاگ شما هم خیلی خاصه
ممنونم
در نهايت نااميدي باز اميدي هست بستگي به افكار و ذهن داره كه چقدر اجازه ميده نااميدي به وجود آدمي رخنه كنه...
فكر نااميدي و پوچي تنها دريچه روشن براي ايجاد نااميدي است .
سلام یه وبلاگ ادبی چرا باید فیلتر شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آدرس جدیدم
http://bahareshine2.blogspot.com/
سلام
بالاخره شما هم اپ کردی
ممنون که سر می زنی
تو آخرین افطار منو از یاد نبر
...
سلام كم پيداييد!
سلام
خیلی وقت بود که میخواستم بیام ... بیام و سلامی و حالی و احوالی ...
ولی گفتم دوستی ها هم اینجوری شدن دیگه .. وقتی که به کسی نیازی نداری دیگه نباید باشه !
بازم نمیدونم چی بگم چون باز هم تو توی رویاهات داری زندگی میکنی ... باز هم نشستی و از خدا توقع معجزه داری ... دوست داشتن ولی معجزه نیست ... کسی که بخوایشو و نخوادت باید فراموشش کنی .. نه اینکه بشینی منتظر یه کور سوی امیدی .. نمیشه .. باور کن نمیشه .. من خیلی نشستم ... نشد .. اگه دوسش داری بشین و شادیشو جشن بگیر .. توقع زیادی هم نداشته باش چون تو هیچ جای زندگیش نبودی .. میدونم که دردت سنگینه ولی خودتو جای کسایی بزار که با عشقشون زندگی کردن .. نشستن نگاش کردن .. دستاشو بوسیدن .. با هم خندیدن .. با هم گریه کردن ... ولی آخرش جدا شدن ... شکر کن که تو اینا رو نچشیدی قبل از اینکه بره ...
you can delete me
ارسال یک نظر