فقط آدماى دل شکسته وارد بشن

هرکى هستى،از هرجا که هستى بيا و هرچى دل تنگت ميخواد به خدا بگو؛
اگه عاشقى(آسمونى يا زمينى)،گرفتارى،مريض دارى،بدهکارى،خسته اى،نااميدى،معتادى،آدمى يا انسان فقط کافيه دلت شکسته باشه و خدارو تو قلبت فرياد بزنى...
ياقاضى الحـــاجـــاتــــ...

این سه تا لعنتی هم که فقط یاد گرفتن بیفتن دنبال همدیگه

۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

هديه

دیروز یه روز خیلی خیلی خاص بود واسم.یه جورایی رفته بودم چیزی از کسی بگیرم،واسه همین مرخصی گرفتم،وقتی میرفتم بچه ها میگفتن تو که هیچوقت مرخصی نمیرفتی،کجا ایشالا،یکی میگفت میری خونتون یکی دیگه میگفت میری سر قرار و...
ولی واقعا نمیدونم میشد بهشون گفت یا نه.من که ترجیح میدم همیشه ساکت بمونم و هیچ وقت راستشو نگم.و بگم آره قرار دارم،خب دروغ که نیست قراره دیگه!!!
چون میدونم حتما بهم میخندن و مسخرم میکنن و میگن (دیووووونه)
پس بیخیال،بزا فقط من بدونمو تو تا آخر دنیا.اصلا نمیدونم تو این زمونه کوفتی چرا همش آدما یا دنبال پولن یا انتقام یا تریپ لاو یا عشق و حال.
خدایا دیگه خسته شدم از اینهمه فیلم بازی کردن،از اینکه نمیتونم خودم باشم،شاید الان که میشینمو خوب فکر میکنم بهتر دلیل تنها بودنمو درک میکنم،شاید به این خاطره که خودم خواستم و یا شایدم تو...
واسه اینکه دوست دارم بیشتر خودم باشمو کمتر فیلم بازی کنم شاید تو هم همینو میخوای چون همیشه ازت بهترینارو میخاستم و حالا ...حالا که فکر میکنم میبینم چیزی بهتر از این وجود نداره.درسته که خیلی سخته ولی به قول گفتنی(هرکه طاووس خواهد...)آره آره من همینو میخوام امیدوارم تا ته دنیا همینو بخوام ولی ای کاش...میدونم میدونم بارها بهت گفتم که هیچوقت آرزویی واسه خودم ندارم ولی این خط -اینم نشون+.
اینجا دارم بهت میگم.دارم واست مینویسم به دو دلیل.یکی اینکه نگی که نگ 601;تم.دوما اینکه وقتی "شد"چه این چه اون،یادم نره که باید یادم بمونه که تا آخر عمر بگم(مهربونم دوست دارم)
* 7 تیر تولدمه*میدونم که لیاقتشو ندارم و حتما نتونستم اون حد نصابی رو که قول داده بودم بیارم ولی...
تو که دیدی و شنیدی.هر روز تو با خودم جنگ دارم.چند بار زدم تو پر خودم،چند بار به خودم ضدحال زدم چند بار چند بار...
تو که دیدی زورمو زدم سعیمو کردم اگه میبینی نشد...لعنت به من آخه خودت گفتی از هرکس به اندازه توانش انتظار داری.پس تو چه انتظاری ازم داری،غیر اینه که خیلی خیلی ضعیفم غیر اینه که خیلی کم طاقتمو روز به روز دارم خودمو میخورم.
پس اکه قراره "بشه" بشه چون من دیگه طاقت ندارم.
در مورد اولی میدونم که ساعت همه چیز دست توست ولی خب دارم ازت خواهش میکنمو فقط حقمو ازت میخام"یعنی میشه که بشه.اگه بشه دیگه دومی رو ازت نمیخام.
خواهش میکنم بهم نشون بده که واست ارزش دارم و هدیه تولدمو بهم بده.هدیه تولد 27سالگی.27سال.....و ممنون واسه تمام این سالها و!!!آدم باید خودشو واسه همه چیز آماده کنه.
و اگر صلاح ندونستی که "بشه" در اون صورت من به "خیری"که از جانب تو بهم برسه به شدت مهتاجم به شدت.درسته که مثل معجزست ولی من به تو ایمان دارم به خدایی که کوههارو به رفتار درمیاره.خدای ستونهای نادیدنی ستارگان و کهکشانها خدای رام کننده خورشید و ماه خدای ملایک مقرب و پیامبران مرسل.
خداجون دومی رو هم واسه رسیدن به تو میخوام چون پرواز با دوتا بال و یک بدن و دو قلب خیلی زیباترو مطمعن تره